|
|
|
بـَعضـے وَפֿــتـآ
بـآیـَـכ تـَنهـآ بـآشـے ،
تَنهـآـے ِ تَنهـآ ….
هـے آهَنـگــ گوشـ بــכے ،
فِکــ ڪـُـنـے ،
هَمــہ چیـو بـریزـے تـُو פֿــوכتـــ …
تـآ مـَرز ِ اِنفجـآر بـرـے ….
اونـوَפֿــ כر ِ اُتـآقـ ُ بـآز ڪـُـنے ُ بـآ هَمـوטּ
لـَبـפֿـَـنـכ مـَسـפֿــَرــہ ـے هَمیشگـے وـآنِــموכ ڪـُـنـے
ڪـہ هَمــہ چے פֿــوبــہ ..
[ چهار شنبه 18 / 1 / 1393برچسب: عاشقانه,غمگین, ] [ 22:16 ] [ ...sa ]
[
]
دلـــــم میگـــــیرد
وقــــــــتـی مـــــیدآنم
در دنـــــــیآیِ بـــــه این بـــــزرگی
هیچ دلـــی نیســت کــه بـــرآیِ مـن تنـــگ شـــود...
[ شنبه 5 / 1 / 1393برچسب:عاشقانه, غمگین, ] [ 19:56 ] [ ...sa ]
[
]
![]()
بیا تمامش کنیم….
همه چیز را….
که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن….
نگران نباش….
قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد…
اما فراموشم کن…..
بخند… تو که مقصر نبودی…
من این بازی را شروع کردم… خودم هم تمامش میکنم…
میدانی؟؟؟؟؟؟؟؟
گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است….
بیا به هم نرسیم…!!!!!
[ سه شنبه 3 / 1 / 1393برچسب:عاشقانه,غمگین, ] [ 18:5 ] [ ...sa ]
[
]
نه التماس میکنم
نه خیره خیره نگاهت
فقط آه می‌کشمو سکوت میکنم
همین آه برای تمام زندگی ات کافیست
هنوز هم ، حوالی خواب های
شبانه ام پرسه میزنی
لعنتی !!
دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر
بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم……
“کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند،
به نام بغض….”
عشق گم شده من …
نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز
تکرارنمی شوند….
وتو آنگونه ای…
فقط همین…
مگر با باد نسبتی داری؟…
چقدر شیبه تو یک لحظه آمد...
مرا پیچاند و رفت
[ یک شنبه 11 / 11 / 1392برچسب:عاشقانه,غمگین,,,, ] [ 16:44 ] [ ...sa ]
[
]
بسته ام
مثل چشمان سياهت
چترم را
ديگر باران است
كه آبرويم را مي خرد !
عشقه من . . .
همه جا هستي . . .
در نوشته هايم . . .
در خيالم . . .
در دنيايم . . .
تنها جايي که بايد باشي و ندارمت کنارم است . .
.
میدانی رفیق ...
وقتي نخواستنت…
آروم بکش کنار …
غم انگيز است اگر تو را نخواهد
مسخره است اگر نفهمي
احمقانه است اگر اصرار کن...
دوست پسر خوبه ولی نه واسه خواهر
مانتو کوتاه و تنگ خوبه ولی نه واسه خواهر
مهمونی رفتن خوبه ولی نه واسه خواهر
لب پرتز خوبه ولی نه واسه خواهر
لباس باز و ....... خوبه ولی نه واسه خواهر
مشروب خوردن خوبه ولی نه واسه خواهر
تا 12 شب بیرون بودن عادیه ولی نه واسه خواهر
پسرهای روشن فکر دو نوع هستند یا خواهر ندارن
یا همه چیز واسه دوست دخترشون خوبه
به خواهرشون که میرسه فرق میکنه
یه وقتایی که دلت گرفته بغض داری آروم نیستی!
دلت براش تنگ شده..
حوصله هیچکسو نداری!
یاد لحظه ای بیفت که اون همه بی قراری هاتو دید اما..
چشاشو بست و رفت
[ جمعه 25 / 10 / 1392برچسب:عاشقانه,دل, غمگین,, ] [ 22:40 ] [ ...sa ]
[
]
دستشو گرفتم و آوردم پیش خدا گفتم من همینو میخوام...گفت بهتراز اینو
واست کنار گذاشتم پامو کوبیدم زمین
گفتم من فقط و فقط همینو میخوام آروم زیر لب گفت آخه قولشو به یکی
دیگه دادم...
[ جمعه 25 / 10 / 1392برچسب:عاشقانه,دل, غمگین,, ] [ 22:35 ] [ ...sa ]
[
]
وقـتی از چشم کسی بیُــفتی ،
مثلِ یــک قـــطره اشک ..
دیگه فــرقـی نمیــکنه کجـــا بـــاشی !؟
گوشه ی چشم .. رویِ گونه ..
و یا .. رویِ خــاک !
تـــو دیـگه چــکیــدی…![]()
[ سه شنبه 1 / 10 / 1392برچسب:عاشقانه,,غمگین, ] [ 18:39 ] [ ...sa ]
[
]
یه وقتایی...
فراموش کردن بعضیا مثل فراموش کردن نفس کشیدنه
درست مثل فراموش کردن تو
اشتباه من املایی بود . . .
من فقط او را همدرد نوشتم . . .
گویا او هم درد بود . . .
[ جمعه 27 / 9 / 1392برچسب:عاشقانه,دل,غمگین,, ] [ 18:17 ] [ ...sa ]
[
]
دروغ بگو تا باورت کنند. . .
آب زیرکاه باش تا بهت اعتماد کنند . . .
بی غیرت باش تا آزادی حس کنند . . .
خیانتهایشان را نادیده بگیر تا آرام باشند . . .
کذب بگو تا عاشقت شوند . . .
هر چه نداری بگو دارم . . .
هر چه داری بگو بهترینش را دارم. . .
اگه ساده ای . . . اگه راستگویی . . .اگه باوفایی . . اگه با غیرتی. . . اگه یکرنگی
همیشه تنهایی رفیق . . .
[ جمعه 27 / 9 / 1392برچسب:واقعیت,مرام, ] [ 18:9 ] [ ...sa ]
[
]
بــــــهانه گـــــــیر ،زبــــــــــان نفهم … دلـــــــــــم را مـیگویـــــــــم... !
آخــــــــر تــــورا از کـــــــجا برایش بـــــــــیاورم
خاطرات خیلی عجیبن...!!
گاهی اوقات می خندیم
به روزایی که گریه می کردیم
گاهی گریه می کنیم به
یاد روز هایی که می خندیدیم…
[ چهار شنبه 11 / 9 / 1392برچسب:عاشقاته,غمگین,, ] [ 21:43 ] [ ...sa ]
[
]
حرف...!
بعضی حرفا رو
هر چقدر هم بقیه بگن
تا خودت تجربه نکنی
و به غلط کردن نیفتی بـاور نمی کنی ...!
[ پنج شنبه 30 / 8 / 1392برچسب:حرف ,غمگین, ] [ 13:55 ] [ ...sa ]
[
]
باز هم آمدی تو بر سر راهم
آی "عشق" میکنی دوباره گمراهم
دردا; من جوانی را به سر کردم،
تنها از دیار خود سفرکردم
دیریست قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
دریا سرنوشتم را به یاد آور
دنیا سر گذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان وبی هم آوازم
میروم شبها به ساحل ها تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته دریا مینویسم اوج غمها را .....
[ پنج شنبه 30 / 8 / 1392برچسب:, ] [ 13:48 ] [ ...sa ]
[
]
آهسته بیا
چیزی هم ننویس
نظر هم نگذار
همان که بخوانی بس است
من به بی محلی آدمها عادت دارم
[ پنج شنبه 30 / 8 / 1392برچسب:عاشقانه,غمگین, ] [ 13:38 ] [ ...sa ]
[
]
بی خیال تمام هیاهوی اطراف
بر ساحل زندگی قدم می زنم
بی خیال فکر تو
دنیای خود را نقاشی می کنم
بی خیال تمام آنچه باید باشد
نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم
بی خیال همه رفت ها
به داشته های خود دل می بندم
اما
بگذار قدم بزنم...
قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی
این روزها...
غروب عشق برای من
حیات دوباره خورشید
در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!
نسیم دریا بر لبانم می نشیند
با خود می اندیشم
گویا
عشق در همین حوالی ست...
و باز می گویم
شاید
تا غروب عشق
نیمروزی باقی ست...
[ پنج شنبه 30 / 8 / 1392برچسب:عاشقاته,غمگین, ] [ 13:32 ] [ ...sa ]
[
]
به سلامتی عشق اول زندگیت که نه میتونی بهش زنگ بزنی نه میتونی بهش فکر نکنی
***
به سلامتی زمانی که تو آرایشگاه مردونه فقط مو کوتاه میکردن
***
به سلامتی سربازی که 10دقیقه توصف وایمیسته تا یه دقیقه با عشقش حرف بزنهاما وقتی زنگ میزنه میگه مشترک مورد نظر در حال مکالمه است
***
به سلامتی پسری که موقع خدافظی به دوست دخترش گفت اگه بری میشی اسم
دخترم اگه بمونی میشی مادر دخترم
***
به سلامتی پسری که حتی یه بارم به خودش اجازه نداد دستش به عشقش بخوره
ولی پاش بیوفته دستاشو واسه عشق میده
[ پنج شنبه 23 / 8 / 1392برچسب:, ] [ 10:17 ] [ ...sa ]
[
]
خسته ام مثل درخت سروی که سال ها در برابر طوفان ایستاد
و روزی که به نسیمی دل داد ، شکست ...
به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …
یک ویرگول میگذارم ،
این هم امیدیست ، شاید که برگردی …
دردناک ترین جدایی ها آنهایی هستند که،
نه کسی گفت چرا و نه کسی فهمید چرا !
[ سه شنبه 12 / 8 / 1392برچسب:, ] [ 21:51 ] [ ...sa ]
[
]
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه بپرسه
“چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن”
…
[ سه شنبه 12 / 8 / 1392برچسب:, ] [ 21:40 ] [ ...sa ]
[
]
![]()
استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم …
|
|
|
